داستان فریب خوردن حضرت آدم و حوا از زبان یک آبادانی اصیل
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 1275
نویسنده : sorosh

داستان فریب خوردن حضرت آدم و حوا از زبان یک آبادانی اصیل:

خدا وقتی آدم و حوا رو خلق کرد فرستادشون توی یه بهشتی به اسم«آبودان»

بهشون گفت از همه ی امکانات استفاده کنید غیر از عینک ریبنآرام

ای فقط خاص بچا آبودانه

.

خلاصه اینا هم تا تونستن فلافل و سمبوسه و پاکورا خوردن و توی شط شنا کردن

.

تا یه روز شیطون اومد سراغ آدم

.

شیطون:سلام آدم.خوبی کوکا؟

آدم:ها خوبوم

شیطون:پ تو داری تو آبودان راه می ری بدون عینک ریبن؟خداییش سه داره.

آدم:ها چته.اومدی گولوم بزنی؟مو می خوام تقوا پیشه کنم.

شیطون:ولک مو بخاطر خودت می گم.ببین حوا اصلا نگات نمی کنه.

خلاصه آدم گول خورد و عینک ریبن رو زد.یکی هم به حوا داد.

خدا هم تا فهمید غضبشون کرد و فرستادشون حومه ی آبودان.

تا بالاخره بعد چهل سال خدا بهشون شما ها هم می تونین ریبن بزنید ولی جاتون حو مه ی آبودانه.

تموم شد کوکا





مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: