پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
کنترل عصبانیت
نوشته شده در دو شنبه 19 آبان 1393
بازدید : 107
نویسنده : sorosh

روزگاری پسر کوچکی بود که بسیار بداخلاق وعصبانی بود

پدرش یک کیسه میخ به او داو گفت:

هروقت عصبانی شدی باید یک میخ به پشت دیوار بکوبی

اولین روز،پسر ۳۷میخ به دیوار کوبید.

پس از چند هفته او یاد گرفت چطور عصبانیتش را کنترل کند ،

تعدادمیخ هایی که کوبیده میشد رفته رفته کم شدند.

اومتوجه شد که کنترل اعصاب به مراتب از کوبیدن میخ روی دیوار آسان تراست

سرانجام روزی رسید که پسر به هیچ وجه عصبانی نمیشد




کلام آسمانی
نوشته شده در دو شنبه 19 آبان 1393
بازدید : 109
نویسنده : sorosh

        من شش چیز را در شش جا قرار دادم ،

 

  ولی مردم آنرا در شش جای دیگر طلب میکنند

 

     و هرگز به انها نمی رسند

.

.

.

.

برو ادامه

        




سینه زن
نوشته شده در دو شنبه 19 آبان 1393
بازدید : 760
نویسنده : sorosh

دلی كه سینه زن هر شب محرم شد

صدای هر تپشش ذكر یا حسینَم شد

به یاد غربت یك لحظة تو این گونه

بساط گریة هر روز من فرا هم شد

شبی كه در دل من خیمه زد غم از هر سو

دلم حسینیة بغض و آه و ماتم شد

فدای زلف پریشان تو كه بر نیزه

برای قافله سالاری تو پرچم شد

فرشته مثل رقیه سیاه می پوشد

حسین ! سایة تو از سر همه كم شد

همیشه هر شب جمعه امید دارم كه

دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد

قسم به عشق كه رنگ حسین می گیرد

دلی كه سینه زن هر شب محرم شد

 

 




خلاقیت
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393
بازدید : 147
نویسنده : sorosh

http://www.axgig.com/images/44129863238321096760.jpg




برخورد متقابل
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393
بازدید : 149
نویسنده : sorosh

زن :میشه تو کار باغچه کمکم کنی؟

 مرد :تو فکر کردی من باغبونم ؟!

زن :میشه توی تعمیر دستگیره در کمکم کنی ؟

مرد :تو فکر کردی من نجارم ؟

بعد از ظهر مرد از سر کار برگشته و می بیند همه چیز درست شده است .........!!!!!!!




خوش بینی و بد بینی
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393
بازدید : 143
نویسنده : sorosh

رﻭﺯﻯ ﺷﻴﺨﻰ ﻧﺰﺩ ﻋﺎﺭﻑ ﺍﻋﻈﻢ ﺁﻣﺪ . ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻰ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﺤﻠﻪ ﻯ ﺧﺎﻧﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺭﻭﺑﺮﻭﻯ ﺧﺎﻧﻪ

 

ﻯ ﻣﻦ ﻳﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰ ﮐﻨﻨﺪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﻭ ﮔﺎﻩ ﻧﻴﺰ ﺷﺐ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻰ ﺍﻧﺠﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻣﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ

 

ﻣﺮﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﺍﻳﻦ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﻋﺎﺭﻑ ﮔﻔﺖ : ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻣﻦ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﮑﻨﻢ

 

ﮔﺎﻩ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻣﻴﺎﻳﻨﺪ ﺑﻌﺪﺍﺯﺳﺎﻋﺘﻰ ﻣﻴﺮﻭﻧﺪ .ﻋﺎﺭﻑ ﮔﻔﺖ : ﮐﻴﺴﻪ ﺍﻯ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﺮﻧﻔﺮﻳﮏ ﺳﻨﮓ

 

ﺩﺭﮐﻴﺴﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﮐﻴﺴﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻳﻰ ﺗﺎ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺴﻨﺠﻢ . 




کی دوس داره؟
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393
بازدید : 133
نویسنده : sorosh

کی دوس داره تو این هوا قدم بزنه؟

.

.

.

http://s5.picofile.com/file/8145697018/hghgh.gif




یا اباعبدالله
نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1393
بازدید : 144
نویسنده : sorosh




نظر سنجی
نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1393
بازدید : 127
نویسنده : sorosh

داداشا و آبجیای گلم دوباره سلام

 

توی وب نظر سنجی گذاشتم.حتما شرکت کنید تا بدونم بیشتر چه مطالبی رو دوست دارید تا آپ کنم.

 

راستی نظر هم فراموش نشه.

 

فعلا دیگه حرفی تا بعد بای.




نشان
نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1393
بازدید : 124
نویسنده : sorosh

مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید:

 

باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم." دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، می گوید:


"باشه، ولی اونجا نرو.". مامور فریاد می زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم." بعد هم دستش را می برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون می کشد و با افتخار نشان دامدار می دهد و اضافه می کند:


"اینو می بینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می خواد برم..در هر منطقه یی...


بدون پرسش و پاسخ. حالی ات شد؟ میفهمی؟"

 

 دامدار محترمانه سری تکان می دهد، پوزش می خواهد و دنبال کارش می رود




ثروتمند واقعی
نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1393
بازدید : 132
نویسنده : sorosh

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.

 

آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد:

 




واقعه ی کربلا
نوشته شده در جمعه 9 آبان 1393
بازدید : 150
نویسنده : sorosh

واقعه ی کربلا اتفاق می افتد ...

هرگاه ؛

دلت با دینت نباشد ،

 قدمت با قلمت نباشد ،

و عملت به قولت نباشد ...

آری بدون شک اتفاق می افتد ؛

 

هرگاه ... هرگاه ... هرگاه ...

 

 جملات زیبا گیله مرد

 

 




یا عباس
نوشته شده در پنج شنبه 8 آبان 1393
بازدید : 144
نویسنده : sorosh




یا اباعبدالله
نوشته شده در پنج شنبه 8 آبان 1393
بازدید : 150
نویسنده : sorosh




روضه ی جون
نوشته شده در پنج شنبه 8 آبان 1393
بازدید : 151
نویسنده : sorosh

توی آمریکا مراسم روضه گرفته بودیم
شب اول یه سیاه پوست هم اومد روضه
براش یه مترجم گذاشتیم...

شبای بعد، همین جور هی تعداد سیاهپوست ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه رو هم برای مراسم بگیریم,

شب آخر ۱۵۰ تا سیاهپوست گفتن که میخوان شیعه بشن!
پرسیدم: برای چی میخواین شیعه بشین؟!




رشوه ی زیرکانه
نوشته شده در پنج شنبه 8 آبان 1393
بازدید : 144
نویسنده : sorosh
کشاورز مستأجری با صاحب خانه اش جر و بحث داشت. ماه ها بود که کارشان شده بود اره بده و تیشه بگیر! اما هیچ کدامشان هم یک ذره کوتاه نمی آمد. تا این که کشاورز تصمیم گرفت به دادگاه شکایت کند. 

بنابراین پیش وکیلی رفت و از او خواست که راه پیروز شدن را به او نشان بدهد.

وکیل به او امیدواری زیادی نداد، چون بنابر صحبت های کشاورز، قانون بیش تر طرف صاحب خانه را می گرفت تا او را.

بالاخره کشاورز گفت: «چه طوره برای شام قاضی پیر یک جفت مرغابی سرحال درست و حسابی بفرستم.»



کریم
نوشته شده در پنج شنبه 8 آبان 1393
بازدید : 138
نویسنده : sorosh

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .




چادریا
نوشته شده در پنج شنبه 8 آبان 1393
بازدید : 127
نویسنده : sorosh

دختره با یه من آرایش برگشته میگه: واقعا شما پسرا این دختر چادریا رو از ما بیشتر دوست دارین؟

پسره خیلی رک گفت: آره!!!
دختره جواب داد: پس اگه دوسشون دارین چرا نگاهشون نمیکنین و سرتون رو میندازین پایین از پیششون رد میشید؟؟؟

پسره گفت: آره تو راست میگی ما نباید سرمون رو پایین بندازیم
اصلا سر پایین انداختن کمه باید تعظیم کرد در مقابل حجاب حضرت زهرا...




بازدید : 153
نویسنده : sorosh

* قبل از انجام هر کار راهکارهاي متفاوت را بررسي کنيم*

 

*ميگويند در کشور ژاپن مرد ميليونري زندگي ميکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و براي مداواي چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزريق کرده بود اما نتيجه چنداني نگرفته بود.

 

وي پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زياد درمان درد خود را مراجعه به يک راهب مقدس و شناخته شده مي بيند.*

 

*وي به راهب مراجعه ميکند و راهب نيز پس از معاينه وي به او پيشنهاد کرد که مدتي به هيچ رنگي بجز رنگ سبز نگاه نکند. پس از بازگشت از نزد راهب، او به تمام مستخدمين خود دستور ميدهد با خريد بشکه هاي رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آميزي کند.همينطور تمام اسباب و اثاثيه خانه را با همين رنگ عوض ميکند.

 




قدرت انديشه
نوشته شده در سه شنبه 6 آبان 1393
بازدید : 132
نویسنده : sorosh

قدرت انديشه

 

* پيرمردي تنها در يکی از روستاهای آمريکا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش را شخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود. تنها پسرش بود که مي توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود .

 

پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد 




اس ام اس محرم
نوشته شده در یک شنبه 4 آبان 1393
بازدید : 142
نویسنده : sorosh

قيامت بي حسين غوغا ندارد"شفاعت بي حسين معنا ندارد"حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

اس ام اس ماه محرم

 

عالم همه قطره و درياست حسين ، خوبان همه بنده و مولاست حسين ، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين

 

اس ام اس ماه محرم

 

عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است . داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است

 

اس ام اس ماه محرم

 

آبروي حسين به كهكشان مي ارزد ، يك موي حسين بر دو جهان مي ارزد ، گفتم كه بگو بهشت را قيمت چيست ، گفتا كه حسين بيش از آن مي ارزد

 

اس ام اس ماه محرم

 

ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض ميكنم

 

اس ام اس ماه محرم

 

اي وجودت عشق را معناي حسين عالمي يك قطره تو دريا حسين فرا رسيدن ماه محرم را به تمامي مسلمانان جهان تسليت مي گم

 

اس ام اس ماه محرم

 

پرسيدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهي كشيدوگفت:كه ماه محرم است.گفتم: كه چيست محرم؟باناله گفت:ماه عزاي اشرف اولادآدم است

 

اس ام اس ماه محرم

 

السلام عليكم يااباصالح المهدى (عج)السلام عليك ياامين الله فى ارض وحجته على عباده(ياصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسين تسليت عرض مينمايم)

 

اس ام اس ماه محرم

 

اردوي محرم به دلم خيمه به پا كرد
دل را حرم و بارگه خون خدا كرد

 

اس ام اس ماه محرم

 

محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازي خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگوييد
دوباره شور عاشوار به پا شد

 

اس ام اس ماه محرم

 

حسين ميا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ...
اي به دل بسته ، قدري آهسته
کن مدارا با ، زينب خسته ...
يا حسين مظلوم ...

 

اس ام اس ماه محرم

 

يه جائيه تو دنيا همه براش مي ميرن
تموم حاجتا رو همه از مي گيرن
بين دو نهر آبه ، يه سرزمين خشکه
شميم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شباي جمعه زهرا زائر اين زمينه
سينه زن حسينه ، يل ام البنينه ...

 

اس ام اس ماه محرم

 

دوست دارم هر چي دارم بدم به راه تو حسين
تا که سينه خيز بيام ميون بين الحرمين

 

اس ام اس ماه محرم

 

السلام اي وادي کرببلا
السلام اي سرزمين پر بلا
السلام اي جلوه گاه ذوالمنن
السلام اي کشته هاي بي کفن

 




عکس مادر زنم
نوشته شده در جمعه 2 آبان 1393
بازدید : 960
نویسنده : sorosh

دیشب مادر زنم عکس پروفایلشو عوض کرد منم برا خود شیرینی کامنت گذاشتم:

ماشالا عجب عکسی شده.

اااااالهی قربون اون عکست برم.

عکست تو حلقم.

آدم می خواد این عکسو بوخوره.

.

.

.

.

.

برو ادامه

خیلی باحاله

البته اگه جنبه نداری نرو




خواهر همتونو
نوشته شده در جمعه 2 آبان 1393
بازدید : 489
نویسنده : sorosh

خواهر همتونو

.

.

.

.

.

.

.

.

.

برو ادامه




دختره ی جو گیر
نوشته شده در جمعه 2 آبان 1393
بازدید : 166
نویسنده : sorosh

صحبت کردند یه ختر بعد از برگشتن از سفر سه روزه از تایلند




بازدید : 1271
نویسنده : sorosh

بالهجه بخونید

.

.

داستان فریب خوردن حضرت آدم و حوا از زبان یک آبادانی اصیل:

خدا وقتی آدم و حوا رو خلق کرد فرستادشون توی یه بهشتی به اسم«آبودان»

بهشون گفت از همه ی امکانات استفاده کنید غیر از عینک ریبنآرام

ای فقط خاص بچا آبودانه

.

خلاصه اینا هم تا تونستن فلافل و سمبوسه و پاکورا خوردن و توی شط شنا کردن

.

تا یه روز شیطون اومد سراغ آدم

.

.

.

برو ادامه




زبون
نوشته شده در جمعه 2 آبان 1393
بازدید : 111
نویسنده : sorosh

این همون زبونی ایه که تو کله پاچه می خوری

الان حاضری بخوریش؟؟

عکس های خنده دار




شعر طنز
نوشته شده در جمعه 2 آبان 1393
بازدید : 173
نویسنده : sorosh

 

شعر نوشته ی خودمه

اجازه ی کپی کردن هم ندارید

هر کی کپی کنه روز قیامت کپی رو می کنم تو.........

خلاصه راضی نیستم این یکی رو کپی کنید

اگه استقبال بشه(یعنی بازدیدش بالا باشه و نظر داشته باشه)بازم از شعرام می زارم

راستی خواهشا نظر بدین

می خوام بدونم نظرتون در باره ی شعرم چیه

.

.

یکی از بزرگان اهل تمیز

که آوردن نام او هست چیز

به من گفت که حرف اضافی نزن

مگو قرمز و حرف از آبی نزن

زبان را نچرخان که این تیم من

به تو هیچ ربطی ندارد لیگ من

لیگ مال اهل تمیز است و بس

نه مال تو که کمتری از مگس

.

.

.

برو ادامه




مو
نوشته شده در جمعه 2 آبان 1393
بازدید : 292
نویسنده : sorosh

مو مو مو مو مو مو مو مو مو مو مو مو مو مو مو

 

 |

/\

 |

/\

 |

/\

 |

/\

برو ادامه

خیلی قشنگه




بوس
نوشته شده در جمعه 2 آبان 1393
بازدید : 166
نویسنده : sorosh

اگر مایلید من رو بوس کنید نکات زیر توجه کنید
.
.
.
.

.

.

.

.

.

.

.
.
.

برو ادامه




جالب و خنده دار
نوشته شده در جمعه 2 آبان 1393
بازدید : 137
نویسنده : sorosh

  یه بار اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟
گفت مرگ بگیری مردشور برده …
الهی به تیر غیب گرفتار بشی…
سرت به سنگ لحد بخوره …
لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟!
داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی…
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
جا داره از اون دسته دخترانی که با جمله
” همه مردها از یه قماشن “
منو در ردیف ، انیشتن و ابوعلی سینا و رازی و مصدق و اینا  قرار میدن
تشکر ویژه داشته باشم !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
بعضی حرف ها را “نباید زد”
بعضی حرف ها را “نباید خورد”
بیچاره دل چه میکشد میان این “زد” و”خورد”
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
هر زمان لواشک رو گذاشتى گوشه لــُـپـِت و تونستى نَجُوییــش
یَنـى به نفسِت مــُــسَلط شدی
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
مامانم باهام لج کرده میگه از بس هر دختری نشونت دادیم یه ایرادی گرفتی
اگه دختر مورد علاقت پیدا شد اسید میپاشم روش !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
یکی‌ از فانتزیام اینه که یکی‌ واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش
یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه
به سویچ پورشه یامثلا لامبورگینی !
∞..∞..∞.∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞..∞
دو تا پسربچه ۴ و ۹ ساله تو فامیلمون داشتن دعوا میکردن
یعنی داداش بزرگه داشت کوچکه رو کتک میزد ؛ من رفتم پا در میونی کردم
و کوچیکه رو نجات دادم بعدش همون کوچولوه بهم فوش میده میگه
به تو چه داداشمه ؟؟؟ صلاحمو میدونه داره تربیتم میکنه